هفت خوان

ساخت وبلاگ
وقتی کی کاووس بر تخت می‌نشیند، نوازنده ای دیو سیرت به دربارش راه می‌یابد و برایش از زیبایی های سرزمین مازندران نغمه ساز می‌کند. او هم هوس لشگرکشی به آنجا به سرش می‌زند. وزیران و مشاورانش می‌کوشند او را از این کار منصرف کنند اما گوش کاووس به حرف آنها بدهکار نیست و به نژاد  و مردانگی خود چنان غره است که حتی نصحیت های دستان را هم نمی‌پذیرد و در آرزوی به چنگ آوردن این سرزمین اسطوره ای به آنجا لشگر کشی می‌کند. 

 

سپاه کی کاووس یک هفته تمام به غارت شهر می‌پردازند و سرانجام وقتی خبر لشگرکشی سپاه کی کاووس به دیو سپید می‌رسد شبانه به مازندران میاید و جادویی می‌کند و دودی سیاه به مدت یک هفته شبانه روز تمام شهر را می‌گیرد و چشم سپاهیان کی کاووس را تیره و تار می‌کند.

کی کاووس که اسیر دیو سپید شده، به ناچار پیکی به سوی دستان می‌فرستد و از او کمک می‌خواهد. دستان هم رستم را برای آزادی او به سوی مازندران روانه می‌کند. اما پیش از رفتن به او می‌گوید که برای رسیدن نزد کی کاووس دو راه وجود دارد. یکی راهی که کاووس رفته و دیگر راهی است سخت تر، پر از فراز نشیب و تاریکی اما کوتاه تر و  توصیه می‌کند تا رستم به قدرت و همراهی رخش از این راه کوتاه هفت مرحله ای به آنجا برود که  بنای هفت خوان رستم در شاهنامه است.

خیالات شبانه...
ما را در سایت خیالات شبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setare-shabha بازدید : 83 تاريخ : پنجشنبه 9 اسفند 1397 ساعت: 4:36