بقال خرزویل

ساخت وبلاگ
ناصرخسرو در سفرنامه‌اش شرح سفرش را براساس تاریخ دقیق خطی آن ذکر می‌کند. کتاب به زمان گذشته روایت شده گویا ناصرخسرو در طول سفر از بازدیدها و وقایع آن به صورت مرتب یادداشت برداری کرده و بعد از بازگشت از سفر براساس یادداشت‌هایش، سفرنامه را نوشته است. این نکته ای است که توجه و به کارگیری آن می‌تواند برای نویسنده معاصر مفید باشد. علاوه بر این کتاب پر است از روایت‌ها، نکات جغرافیایی و فرهنگی، اطلاعات و حکایات دست اول و شنیدنی از دیده‌ها وشنیده‌ها و نقل و قولهای مردم زمانش که آن را در نظر مخاطب به اثری شیرین و خواندنی تبدیل می‌کند.

 

بخشی از سفرنامه( صفحه ۴)

دوازدهم محرم از قزوین برفتم به راه‌بیل و قبان که روستای قزوین است و از آنجا به دیهی که خرزویل خوانند. من و برادرم و غلامکی هندو که با ما بود، زادی (توشه) اندک داشتیم. برادرم به دیه دررفت تا چیزی از بقال بخرد. یکی گفت که چه می‌خواهی؟ بقال منم. گفتم هر چه باشد ما را شاید که غریبیم و بر گذر. گفت: هیچ چیز ندارم. بعد از آن هرکجا کسی از این نوع سخن گفتی، گفتمی بقال خرزویل است.

می بینید که ناصرخسرو چطور از طریق بیان واقعه‌ای و نوشتن آن در سفرنامه ‌اش توانسته قابلیت و امکانات زبان فارسی را گسترش دهد و با نکته سنجی، موضوعی روزمره را به یک مثل تبدیل کند.

 

 

خیالات شبانه...
ما را در سایت خیالات شبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setare-shabha بازدید : 87 تاريخ : پنجشنبه 9 اسفند 1397 ساعت: 4:36