در پیاده روی امروز پشت ویترین یک کتابفروشی کوچک و فانتزی ایستادیم، از آنجا که در ماههای اخیر مبلغ زیادی را صرف خرید کتاب کردهایم قصدمان آن بود فقط کمی به کتابها و عنوانهای آن نگاه کنیم. در حین دید زدن کتابها پرسیدم اگر میخواستیم کتابی بخریم و یکی را انتخاب کنیم ، کنجکاو بودیم کدام یک از این کتابها را بخوانیم؟ و شروع کردیم به گفتن نام کتابهای وسوسه انگیز پشت ویترین. یکی، دوتا و وقتی که انتخابمان به ده تا رسید. چشم مان به کتابی کوچک وجمع جور با جلد طلایی افتاد که با خط سفید رویش نوشته بود، فلسفه تنهایی از لارس اسونسن، ترجمه خشایار دیهیمی. گفتم مترجمش هم خوب است و در یک آن باهم به این نتیجه رسیدیم که کتاب را بخریم. وارد مغازه شدیم و کتاب را خریدیم و در طول راه هم بخش هایی از آن را خواندیم. ناگهان به یادآوردم که همین امروز صبح یکی از دوستان مطلبی از کتابی به نام فلسفه ملال از همین نویسنده را برایم فرستاده است در حالیکه از این همزمانی مثل همه همزمانی های این دنیا شگفت زده بودم کتاب را درون کیفم گذاشتم و مشغول ادامه پیاده روی مان شدیم.
ارسطو میگوید بهترین زندگی زندگی متأملانه است و زندگی متأملانه زندگی در خلوت و انزواست.
صفحه ۱۵۲
مارگریت دوراس در کتاب نوشتن با تأکید میگوید:«خلوت نوشتن، خلوتی است که بی آن اصلا نوشتن ناممکن میشود یا در هم فرومیریزد و از خون تهی میشود و نویسنده به دنبال چیز دیگری برای نوشتن میرود... کسی که کتاب مینویسد باید همیشه خودش را از دیگران جدا نگه دارد. یعنی به نوعی از خلوت پناه ببرد. این خلوت خلوت نویسنده است، خلوت نوشتن.
صفحه ۱۷۲
خیالات شبانه...
ما را در سایت خیالات شبانه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : setare-shabha بازدید : 74 تاريخ : پنجشنبه 9 اسفند 1397 ساعت: 4:36